سفر نوروزی امسال ما در روز 6فروردین آغاز شد و مانند سال های گذشته تعطیلات رو در شمال گذروندیم.در طول مسیر طولانی سفر مثل همیشه آقا بودی فقط ساعت انتهایی سفر از نشستن در ماشین خسته شده بودی که البته خیلی طبیعی بود و ما زودتر خسته شدیم. روز اول ،منزل بابایی نادر خیلی غریبی میکردی و اصلا آروم نمی شدی واز من و بابا دور نمی شدی ولی کم کم به محیط عادت کردی،توی عید دیدنی ها هم همش با بیبی انیشین گوشی من سرگرم بودی و اصلا دیگران رو تحویل نمی گرفتی ولی 13 به در پسر خوبی بودی البته وقت بازی وسطی ما بزرگترا ،خواب بودی. از بالا و پایین رفتن پله ها خیلی خوشت اومده بود و تا در باز می شد بدو بدو میرفتی بیرون که پپله ها رو بالا و پایین بری...