سفر دوم
شب عید فطر است و ما برای شرکت در مراسم عروسی آقا میثم در راه شمال هستیم و شما همچنان
درمسیر سفر آرام و آقا .
شب قبل از عروسی بود که در منزل بابا نادر چنان بی قرار بودی و گریه میکردی که هیچ چیزی
نمیتوانست آرامت کند و تا این زمان برای اولین بار بود که بیقرار تاساعت های طولانی از شب گریه های پر
از غصه ات ادامه داشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی