30 ماه با پارسای عزیز
٢١ ماهگیت مبارک عزیزتر از جانم
ماشالا دیگه حسابی بزرگ شدی،روزهای زیادی به تولد دوسالگیت نمونده،دیگه باید کم کم به فکرجشن تولدت باشم.
با نزدیک شدن به بهار و بهاری شدن اب و هوا پارک رفتن توی برنامه روزانه شما قرار گرفته و با دیدن پارک وای که چقدر خوشحال میشی و باید با گریه و ناراحتی از اونجا برگردی.
هرچی بزرگ میشی شیطنت هات هم بزرگ میشن.همین چند روز پیش گوشی تلفن دستت بود و داشتی مثلا با بابا الو میکردی ،که رفتی تو حموم و گوشی رو شستی و برگشتی و بی سیم رو نابود کردی،فدای یک تار موت.
همه بچه ها با قصه و جی جی لالا میکنند ولی شما با ماشین هات.وقت خواب یکی از ماشین اسباب بازیهات رو میاری توی رختخواب و انقدر باهاش بازی میکنی تا خوابت میبره.
شب ها که میشه یاد دیگران رو میکنی و گوشی مامان رو برمیداری و پیام میفرستی و شماره میگیری.دیگه همه اگه اخرشب گوشیشون زنگ بخوره یا پیام داشته باشند حدس میزنند که شما یادشون رو کرده ای.
این هم عکسهای 21ماهگیت در حال سرگرمی مورد علاقت ،خونه سازی