پارسا پارسا ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

♥ ღعاشقانه برای پسرم پارساღ ♥

هدیه های قشنگ و باارزش خاله کیانا

این عکس ها و تقویم های خوشگل رو خاله  کیانا،دوست مهربون و بامحبت وبلاگی ما زحمتش رو کشیدند،البته تعداد عکس ها خیلی زیادند ولی من فعلا گلچینی از عکس ها رو برای یادگاری و تشکر از خاله کیاناجون میذارم. این هم آدرس وبلاگ کیاناجون:http://asheghetammmmm.blogfa.com/   ...
1 ارديبهشت 1392

سفر نوروزی 92

سفر نوروزی امسال ما در روز 6فروردین آغاز شد و مانند سال های گذشته تعطیلات رو در شمال گذروندیم.در طول مسیر طولانی سفر مثل همیشه آقا بودی فقط ساعت انتهایی سفر از نشستن در ماشین خسته شده بودی که البته خیلی طبیعی بود و ما زودتر خسته شدیم. روز اول ،منزل بابایی نادر خیلی غریبی میکردی و اصلا آروم نمی شدی واز من و بابا دور نمی شدی ولی کم کم به محیط عادت کردی،توی عید دیدنی ها هم همش با بیبی انیشین گوشی من سرگرم بودی و اصلا دیگران رو تحویل نمی گرفتی ولی 13  به در پسر خوبی بودی البته وقت بازی وسطی ما بزرگترا ،خواب بودی. از بالا و پایین رفتن پله ها خیلی خوشت اومده بود و تا در باز می شد بدو بدو میرفتی بیرون که پپله ها رو بالا و پایین بری...
27 فروردين 1392

اولین پست سال 92

خدایا شکرت.سال   91هم با همه خاطراتش گذشت،خاطراتی که با حضور پسرگلم فقط خوبیهاش رو به یاد دارم ،آری وقتی تو هستی فقط خوبی هست. آرزو دارم سال 92 سالی پر از شادی ،موفقیت و سلامتی برای همه و برای خانواده کوچک سه نفره ما باشد.آمییییییییین. خیلی تلاش کردم واسه لحظه تحویل سال نو ازت عکس بگیرم ولی اصلا همکاری نمیکردی و همش میخواستی دوربین رو بگیری این هم عکس از سفره هفت سین که برای اینکه از دست های کوچولوی شما در امان باشه بالا اوپن اشپزخونه چیندم.   ...
27 فروردين 1392

عکس های اتلیه(2)

عزیز دلم،این ها عکس های اتلیه برای تولد یک سالگیت هستند،اگرچه خیلی وقته که از چاپ کردنشون میگذره ولی سی دی عکسها با کلی خواهش و تلاش ، تازه به دستم رسیده.به همین خاطره که پستش رو دیر توی وبلاگت میگذارم.       ...
18 اسفند 1391

30 ماه با پارسای عزیز

٢١ ماهگیت مبارک عزیزتر از جانم   ماشالا دیگه حسابی بزرگ شدی،روزهای زیادی به تولد دوسالگیت نمونده،دیگه باید کم کم به فکرجشن تولدت باشم. با نزدیک شدن به بهار و بهاری شدن اب و هوا پارک رفتن توی برنامه روزانه شما قرار گرفته و با دیدن پارک وای که چقدر خوشحال میشی و باید با گریه و ناراحتی از اونجا برگردی. هرچی  بزرگ میشی شیطنت هات هم بزرگ میشن.همین چند روز پیش گوشی تلفن دستت بود و داشتی مثلا با بابا الو میکردی ،که رفتی تو حموم و گوشی رو شستی و برگشتی و بی سیم رو نابود کردی،فدای یک تار موت. همه بچه ها با قصه و جی جی لالا میکنند ولی شما با ماشین هات.وقت خواب یکی از ماشین اسباب بازیهات رو میاری توی رختخواب و انقدر باهاش بازی م...
17 اسفند 1391

شیطونک

این روزا هرچی میگذره شیطنت هات بیشتر و بیشتر میشه،اصلا نمیشه یک لحظه ازت غافل شد. عاشق اب بازی هستی ،خدا نکنه در سرویس بهداشتی یا حموم باز بمونه،بدو بدو میری و همه جات رو خیس میکنی. یادگرفتی اوضاع که به وفق مرادت نباشه میگی "ای بابا" گوشی موبایل من رو هم که مال خودت کردی،باهاش پیامک میزنی،آهنگ گوش میدی،فیلم عموپورنگ و کارتون نگاه میکنی،گوشی بی سیم خونه رو هم که مدام پشت گوشت میگیری و با زبون شیرین خودت میگی الو بابا اسباب بازیهات که دیگه هیچکدوم سالم نموندند.وای که اگه دستت به جعبه وسایل ارایش من بیفته،البته تقریبا همشون رو نابود کردی مدام میری روی مبل های راحتی و از دسته اونها می ای پایین و هربار با اینکارت گوشت تن...
5 اسفند 1391

19ماهگی عزیز دلم پارسا

19ماهگیت مبارک قشنگم     هر ماه که میگذره بزرگ و بزرگتر میشی.ماشالا چی بگم از شیطنت ها و بازیگوشی هات. شب هاکه وقت خوابت میشه همش دور و اطراف بابایی میگردی و میگی لالا لالا و دوست داری همراه با بابایی بخوابی نه مامانی کابینت های اشپزخونه که هنوز از دستت در امان نیستند و هربا که من به اشپزخونه میرم بدو بدو من رو دنبال میکنی و حتی وقتی من اونجا رو ترک میکنم وخرابکاریهات رو کنار نمیگذاری کشوهای کابینت و میزتلویزیون رو باز میکنی و میری داخلشون میشینی.حتی داخل طبقه های داخل کابینت هم میری میشینی. انقدر ازمبل ها بالا و پایین می پریدی و ما رو میترسوندی  که مجبور شدیم چندتا از مبل ها رو برعکس کنیم تا این کار خ...
24 بهمن 1391